آردین و آویناآردین و آوینا، تا این لحظه: 10 سال و 16 روز سن داره

خاطرات دخترانه و پسرانه های من

من آوینا هستم خاطرات خودم و داداشم رو تو این وبلاگ ثبت می کنم

ما اینطوریم....

ببین من سعدی نیستما! بری دورتو بزنی برگردی پیشم،بگی برگشتم! آنکه برگشت و به هیچم بفروخت! به همه عالمش بخشم و به دنیا بخرم! نه من از قول وحشی بافقی بهت می گم! ترک ما کردی برو ! ​​​​​​  هم صحبت اغیار باش! یار ما نیستی, با هر که خواهی یار باش! ​​ ...
29 آبان 1402

چرا من دیگه نمی نویسم؟

حتما می پرسید چرا خیلی وقته من در نی نی وبلاگ خاطره نمی نویسم؟ اولا بگم یه معلم خیلی خوب ولی سخت گیر به نام خانم غفاری امسال هست که دارم درس هامو می خونم! دوما بگم من کارهای خونه رو هم انجام می دهم و وظیفه من در منزل جارو و تمیز کردن خونه و شستن لباسهای خودم هست! سوما باید از داداش دو قلو خودم هم نگه داری کنم! به همین خاطر وقتی برای وبلاگ نویسی باقی نمی ماند! پیشاپیش از همه دوستانم عذر خواهی می کنم!
18 آبان 1402
1